SHOW / EPISODE

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب ۰۱۴

Season 5
43m | Apr 15, 2024


گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب

گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب

گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار

خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب

خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم

گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب

اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست

خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب

مي نمايد عکس مي در رنگ روي مه‌وشت

همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب

بس غريب افتاده است آن مور خط گرد رخت

گر چه نبود در نگارستان خط مشکين غريب

گفتم اي شام غريبان طره شبرنگ تو

در سحرگاهان حذر کن چون بنالد اين غريب

گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند

دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Audio Player Image
رواق / Ravaq
Loading...